بی وفاییه آدما حد و اندازه نداره...(پست2)

دوس دارم مطالبم خواننده داشته باشه! 

اما شاید یه کمی طول بکشی... 

بگذریم...

 

آدما عجب روحیات غیر قابل درکی دارن... 

یه مدتی یکیو داشتم که خیلی دوسم داشت... 

بعد از اتفاقاتی که جریانش مفصله دیگه ما با هم نبودیم... 

بعد 5ماه گفت دیگه بهم علاقه نداره... 

رفت با یکی دیگه... 

من ناراحت شدم 

اما امیدوار بودم با هم بمونن... 

چون هر 2شون به وجود هم نیاز داشتن 

... 

اما چند روز پیش... 

تصمیم گرفت یارشو ترک کنه... 

اولش یه جورایی ته دلم راضی بود... 

اما الان... 

اون دختر طفلکی خیلی داره غصه میخوره... 

حالا میفهمم یه آدم چه قد میتونه نامرد باشه... 

تا حالا کسی به خودم نامردی نکرده تا درک کنم... 

اما همین که دیدم... 

آخه میدونین... 

این پسر کوچولوی داستان ما... 

وقتی با این خانومی آشنا میشه یه جورایی همه رو خبر میکنه... 

تو وبش کلی مطلب میذاره و از فرشته ی جدیدش تعریف میکنه و ستایش میکنه اونو... 

ولی ... 

ولی الان... 

وقتی این فرشته ی مامانی براش تو وبش نظر میذاره با استقبال چندانی رو به رو نمیشه... 

خیلی ناراحتم براش... 

کاش غم و غصه از روزگار اونم سفر کنه... 

میدونین... 

اگه بخوایم رو این داستان کمی دقت کنیم ...ته غصه ی این فرشته به من بر میگرده... 

خودمو نمیبخشم... 

بدرود & شادزی

نظرات 1 + ارسال نظر
هیس یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ http://l-liss.blogsky.com

آدم ها هیچ چیزشان حد ندارد

اوهوم!
متاسفانه کاملا درسته!
مرسی که سر زدی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد